دانلود رمان معشوقه مافیا از نرگس نصرالهی

در این پست از سایت مگلی رمان معشوقه مافیا را اماده کردیم.برای دانلود رمان معشوقه مافیا از نرگس نصرالهی در ادامه پست همراه سایت مگلی باشید.

دانلود رمان معشوقه مافیا از نرگس نصرالهی
دانلود رمان معشوقه مافیا از نرگس نصرالهی

در این مطلب از سایت مگلی ، رمان معشوقه مافیا را آماده کردیم.برای دانلود رمان معشوقه مافیا از نرگس نصرالهی در ادامه پست همراه ما باشید.

بخشی از رمان معشوقه مافیا :

نگاهش رو از چشم هام گرفت و‌ بعد ادامه داد.
_من چهارشنبه‌ ساعت نه شب از رم به سمت روسیه پرواز دارم.
با شنیدن حرفش انگار یه سطل آب یخ ریختن روم.
شوکه بدون اینکه با آدری دوباره خداحافظی کنم در رو روی آندره بستم و پشت در سر خوردم روی زمین.
باورم نمیشد میخواست بره، با اینکه انتظارش میرفت ولی یه چیزی ته دلم میگفت که ممکنه تو انتخابش باشی.
نمیدونم چقدر توی اون حالت نشسته بودم ولی وقتی به خودم اومدم بوی سوختگی توی کل خونه پیچیده بود.
بلند شدم و گاز رو خاموش کردم و بعد رفتم تو اتاقم.
حتی گریه‌ام نمیگرفت انقدر شوکه شده بودم.
فقط تونستم به مهسا پیام بدم و برای اون توضیح بدم چیشده.
رفتم توی سایت و پرواز های ایران رو چک کردم.
دقیقا روز چهارشنبه ساعت ده و نیم از فلورانس به ایران پرواز داشت.
بدون اینکه فکر کنم بلیط رو رزرو کردم و بعد مشغول جمع کردن لوازمم شدم.
مثل چشم بهم زدن چهارشنبه از راه رسید و مهسا و دایمون اومدن پیشم فلورانس.
جولیانو هم میخواست بیاد ولی مجبور بود با آندره بره.
توی یه هتل میموندم و اصلا هم دلم نمیخواست تا لحظه آخر پام رو از هتل بیرون بزارم.
مهسا خیلی اصرار کرد که بریم بگردیم ولی من مخالفت کردم.
همش توی فکر بودم‌.
به امیری فکر میکردم که از دستش دادم، به آدریانو که دیگه هیچ وقت نمیدیدمش، به مهسا که شاید سالی یکبار میشد دیدش و هر چیز دیگه ای که من رو به اینجا وصل کرده بود.
قطعا دلم برای همه چیز تنگ میشد از جمله آندره ولی دیگه از اینکه بخوام قوی بمونم خسته شده بودم و از اینکه بخوام جوری رفتار کنم که کسی ناراحت نشه.
به مامان اینا خبر نداده بودم دلم میخواست سوپرایز بشن‌.
میخواستم توی فرودگاه تهران که فرود بیایم بهشون خبر بدم.