دانلود رمان جنتلمن از فاطمه اشکو

در این پست از سایت مگلی ، رمان جنتلمن را آماده کردیم.برای دانلود رمان جنتلمن از فاطمه اشکو در ادامه پست همراه سایت مگلی باشید.

دانلود رمان جنتلمن از فاطمه اشکو
دانلود رمان جنتلمن از فاطمه اشکو

بخشی از  رمان جنتلمن :

-راستش من سوپرایز شدم چون آق بابا منو به عنوان حسابرسی کارهای کافه رستوران اورد اینجا. البته فکر نمی کنم عمدی در کار بوده باشه، حتما بعد از هماهنگی های با من، با شما هماهنگ کردن.
طعنه اش می گیرد و مرد جوان سر به زیر می اندازد.
-باور کنین من بی تقصیرم!
می خندد و صادقانه می گوید:
-اونو میدونم. معذب نشین لطفا!
لیوان از جنس طَلقی نوشیدنی اش را در آغوش دستش پنهان می کند و لب می زند:
-من از شما معذرت می خوام ولی باور کنین مقدور نیست الان بهتون جواب بدم. این همه لطفتون به من و خانواده م قابل احترامه ولی قبل از هر چیزی میخوام بپرسم شما میدونستین من مطلقه م؟!
رامین سری تکان می دهد و سر بالا می آورد. خیلی راحت جواب می دهد:
-بله! مشکلی باهاش نداشتم چون شخصیت شما سنده! شکست توی هر مرحله از زندگی آدم ها ممکنه پیش بیاد. یکی تو کار، یکی تو زندگی شخصیش، یکی وسط خوشحالی برای پیروزی...
ال نور که از فرط شگفتی کم مانده ابرویش به پیشانی اش بچسبد، پوزخندی می زند و زیر لب می گوید:
-آخ اق بابا... آخ!
-جانم؟ چیزی فرمودین؟!
صدای نامی شنیده می شود و قلبی طپش می گیرد چه زود...
-آره... آره... اصلا مشکلی نیست. حتما میرم. آدرسشو برام گیر بیار.
سر برمیگرداند و نگاهی به نامی که مثل مرغ پر کنده به چپ و راست می رود و موبایل را به گوشش چسبانده،  می نگرد. آب دهان قورت می دهد و دلش می رود حتی برای نگرانی اش در وقت و بی وقتی...