دانلود رمان حکم ماه
در این پست از سایت مگلی رمان حکم ماه را آماده کردیم.برای دانلود رمان حکم ماه در ادامه پست همراه سایت مگلی باشید.

بخشی از رمان حکم ماه
با دور شدن پرستو توی فکر رفتم..
این چه کاری بود که زیبایی تنها معیارشبود! تازه حقوق بالاهم میداد.
ترسیده بودم و داشتم یکی به دو میکردم که چیکار کنم..
اگه نمیرفتم درمان مامان عقب میافتاد.
و اگه هم میرفتم…
فکرایی که تو ذهنم بود رو پس زدم .
هیچ چیزی برام مهمتر از درمان و خوب شدن مامان نبود.
صدای گوشیم در اومد، پرستو بود.
یه ادرس از یه منطقه عالی.
و یه شماره که پایینش نوشته بود:(دوستمِ باهاش هماهنگ کردم بهش زنگ بزن،بگو از طرف منی)
با شماره تماس گرفتم.
دختری که پشت خط بود، بیش از حد تصوراتم خوش صدا بود..
من که دختر بودم دوس داشتم ساعت ها باهاش صحبت کنم!
با صدا زدن های مکررش از فکر اومدم بیرون.
-عزیزم تماس گرفتید که سکوت کنید؟
پلکم رو روی هم فشار دادم.
خاک تو سرت ماهین که همش سوتی میدی..
-ببخشید خانم
من دوست پرستو عامیانی هستم، گفت با شما تماس بگیرم برای کار.
-متوجه شدم، ماهین هستی درسته؟!
من با اقای عمادی هماهنگ میکنم
شما میتونی ساعت ۲ اینجا باشی؟
نگاهی به ساعتم انداختم وقت داشتم و میرسیدم
-بله بله..میام.
-ماهین جان یه سوال عزیز دلم؟
منتظر موندم که حرفش روادامه بده